راهنمای کتابشناختی ابن رشد
کمتر نویسنده ای چهره ای بحث انگیز چون ابن رشد آفریده است. پس لازم است از این سیر پنداره ای داشته باشیم تا بتوانیم رهسپار بررسی او و کارهایش شویم.
نویسنده: دومینیک اوروی
مترجم: فریدون فاطمی
مترجم: فریدون فاطمی
کمتر نویسنده ای چهره ای بحث انگیز چون ابن رشد آفریده است. پس لازم است از این سیر پنداره ای داشته باشیم تا بتوانیم رهسپار بررسی او و کارهایش شویم.
تا سده ی نوزدهم چهره مسلطی که در تاریخهای فلسفه داده می شد و آن را ابن رشد گرایی لاتین شکل داده بود، چهره ی یک فیلسوف سرنمون گونه ی بی خدا بود. مثلاً نگاه کنید به نامی ترین این آثار:
Brucker. J. J., Historia critica Philosophiae, Lipsiae, 1742- 67 , III, p. 97- 101.
با این همه باید یادآور شد که این تحلیلگر تفسیر ابن رشد را نزدیکترین تفسیر به اندیشه ی ارستویی، که خود خصلتی طبیعت گرا و درونباش گرا داشت، می بیند.
راست است که «اوروئس» صرفاً یک شارح نگریسته می شود و از سده ی هفدهم به بعد اغلب سرزنش شده که به جای مطالعه ی طبیعت مطالعه ی آثار «استاد» را نشانده است. اما استثناهایی هم هست. پژوهنده ی آلمانی ب ککرمان (1609- 1571) که پیشگام پیشرفت اطلاع از شرایط تاریخی معضل های پرسش آفرین بود و می خواست ارائه ی سامانمند آموزه ها را اشاعه دهد، آرزو می کرد مترجمی پیدا شود که بتواند آثار ابن رشد را از حالت خامی که مفسران پیشین در آن رهایش کرده بودند نجات دهد: «آن گاه می توانستیم خدمتهای بزرگی را که عرب به فلسفه کرده است، ببینیم» (In Praecognitis logicis قطعه دو، بخش 2، شماره 32).
پ. بیل معروف این واژه ها را نقل می کند اما به قصد رد کردنشان. او شوخیهای تندی را که لئوی آفریقایی نقل کرده، و انتقادهای متداول از برنهاده ی یگانگی فهم و نیز اتهام های بی دینی را تکرار می کند. اما اضافه می کند «شگفت آور است که چنان نابغه های والایی چون ارستو و ابن رشد باید چنین اسطوره هایی در باب فهم بافته باشند؛ اما جرأت می کنم بگوییم اگر نابغه های بزرگی نبودند اینها را نمی گفتند. از او قدرت رخنه جویی شدید آنان بود که مسائلی را کشف کردند که ناچارشان کرد جاده های کوفته را ترک کنند و برخی جاده های دیگر را، که در آنها نمی توانستند آنچه را می جستند بیابند، رد کنند (Dictionnaire historique et critique, Averroes).
در حدود همان دوره، دوپون بتریس نامی
les plus celèbres Eloges et caractères des philosophes ، پاریس 1726) حمله ای به پیشداوریهای تاریخی راه انداخت و اعلام کرد «فقط یک روحیه سویمند و یک تخیل پر کار می تواند القا کند که آثار ابن رشد خواننده را به بی دینی سوق می دهد» (ص 135). در حالی که باور دارد ابن رشد به نظر نمی رسد «با دینی جور در آید (زیرا) او فیلسوفی بود که فقط به روشنایی های خرد خویش سپرده بود» با وجود این در نظر دارد که «اصطلاح رذل کاملاً برای این رشد نامناسب است» ص 8- 136).
عجیب آن که مفتش بزرگ عقاید، فرانسیسکو آلواردو، «فیلسوف عتیقه شده»، عنوانی که علیه پنداره های روشنگران پذیرفته بود، - که ابن رشد را در مخالفت با پیروان روشنگری می ستود و به عنوان مدافع عمومی آموزشهایی که به وسیله ی عرب به اروپا به ویژه اسپانیا، رسیده بود عمل می کرد. (Cartas Filosopicas, 1825).
الف. رنان در اثرش، ابن رشد و ابن رشدگرایی این دیدگاه را رد می کند و خطی که اندیشه را که دوپون بتریس اختیار کرده بود بیشتر باز می کند هر چند به یقین چیزی از آن نمی دانست. کتاب او که نخست در 1852 نوشته شد به عنوان یک «رساله ی تاریخی» ارائه شده که در آن روش تحقیق به خودی خود مهم است. ابن رشد مبلغ اندیشه ای بدون انگیزه های جزم گرایانه تصویر می شود. اما در نتیجه ی دشواریهایی اثبات، بیشتر به ابن رشد گرایی می پردازد. تا ابن رشد در 1861 ویرایش تازه ای از آن درآمد که اثر عرب شناسانی چون مونک، مولر و غیره را به حساب می آورد. کتاب رنان در این شکل نو، که تا 1882 باز هم بهبود یافت، نقطه ی آغازی اساسی ماند هر چند در بسیاری از نکته ها از آن پیشتر هم رفتند. آثار عمده ی عرب شناسانی که این آغاز تازه را ممکن ساختند عبارتند از:
بررسیهای تاریخی، به ویژه:
Munk, S.: Mélanges de Philosophie juive et ardbe (Paris, 1857; new edirion 1927 and subsequently), pp.418-58.
متنهای عربی ابن رشد که پیشتر ناشناخته بودند (رنان فقط روی ترجمه های لاتین و گاه عبری کار کرده بود) مراحل عمده ی این بازگشت چنینند:
در 1859 م. ج. مولر سه متن کلامی (فصل، کشف، ضمیمه) را معرفی کرد (مونیخ).
ترجمه های آن پس از مرگ وی با نام Philosophic und Thdeologie von Avcrroes در مونیخ منتشر شدند. ویرایش 1859 پایه ویرایشهای 1895/1313 قاهره و پس از آن شد.
در 1869 ج. هرچ از عبری ترجمه کرد.Drei Abbandlungen über die Conjunction des separaten Intellektes mit dem Menscben (Berlin).
F. Lasinio then published in succession: 11 commento medio di Averroe alla Poetica di Aristotele (Arabic and Hebrew; Annali delle Universita Toscane, Pisa, 1872) and Il commento medio di Averroe alla Retorica di Aristotele (Florence, 1877).
‘Branno fin qui sconosciuto del Commento Medio (Talkhis) alla Topica di Aristotele’ (ASIS0 1, 1873, pp. 125-59, and 2, 1874, pp. 234-67).
Freudenthal, J. and Fränkel, S.: Die durch Averroes erbaltene Fragmente Alexanders zur Metaphysik des Aristoteles (Abhandl. d. kgl. Akad. d. Wis Zu Berlin, 1884).
Tabafut al-Tahafut (Cairo, 1302/1884 and subsequent years).
Ma ba’d al-Tabi’a (brief commentary on the Metaphysics), ed. M. al- Qabbani (Cairo, 1303/1885 and subsequent years).
Hannes, L.: Des Averroes Abbandlungen ‘Ueber die Möglichkeit des Conjunktion’ oder ‘Ueber den materialen Intellekt' (Halle, 1892), from the Hebrew.
Hotten, M.: Die Metaphysik des Averroes (Anhandlungen zur Philosophie und ibrer Gescbicbte XXXVI, 1912).
Morata, N.: Los opusculos de Averroes en la Biblioteca del Escorial. I. El opusculo de la union del entendimiento agente con el bombre (El Escorial,
1923).
Bergh, S. van den: Die Epitome der Metaphysik des Averroes (Leiden,
1924).
Bouyges, M.: ed. of the Talkbis Kitab al-Maqulat (Beirut, 1932)
and of the Tafsir ma ba’d al-Tabi’a (large commentary on the Metaphysics) (3 vols, Beirut, 1938-48).
Rosenthal, F.: ‘Averroes' paraphrase on Plato's Politeia’ (J.R.A.S., 1934, pp.736-44) and Averroes’ Commentary on Plato's Republic (Cambridge, 1956), from the Hebrew.
این کاوشهای پیشرونده، منش نایکنواخت بررسی هایی را که در باره ی ابن رشد انجام شده توضیح می دهد زیرا بسیاری از نویسندگان بدان خرسندند که مضمونهای کهنه یا دست بالا تحلیلها (و پیشداوریهای )رنان را دنبال کنند. با این همه، کار او به عنوان پایه ی کارهای تصحیحی گوناگون به کار آمده است که در میان آن ها شایان یاد کردن اینها هستند.
Bouyges, M.: ‘Inventaire des textes arabes d'Averroès' (Mélanges de I'Université Saint Joseph VIII, Beirut, 1922, pp. 1-54; IX, 1924, pp.43-8).
Wolfson, H.A.: Plan of a Corpus Commentariorum Averrois in Aristotelem’ (Speculum VI, 19.31, pp.412-27, and Studies in the History of Philosophy and Religion I, Cambridge, Mass., 1973, pp.430-54).
برجسته ترین جنبه پژوهشهای ابن رشدی بحث درباره موضع دینی او است جمع بندی خوبی از این بحث را که کارهای رنان، مهرن (1888)، آسین پالاسیوس (1904)، گوتیه (1909 تا 1948)، هورتن (1913) بونوکچی و نالینو (1916) و آلونسو (1947) را در بر می گیرد. در آثار عبدالرحمن بدوی می توان یافت:
Histoire de la Philosopbie en Islam vol. II: Les Philosophes purs (Paris, 1972), pp.766-76.
See also Rosemann, Ph.W.: ‘Averroes. A catalogue of editions and scholarly writings from 1821 onwards’ (Bulletin de Philosopbie Médiéva/e, vol. 30, 1988, pp. 153-221).
همین که خواننده با احتیاط روش شناختی یی که این تاریخ برای پرداختن به ویرایشها و بررسیهای گوناگون پیشنهاد می کند هشدار یافت، مطالعه ی ابن رشد را می توان بر پایه ی اسنادی از سر گرفت که گرچه هنوز به تمامی منتشر نشده اند تا اندازه ی زیادی نمایاننده هستند.
منبع مقاله : اوروی، دومینیک؛ (1387) ابن رشد، ترجمه ی فریدون فاطمی، تهران، نشر مرکز، چاپ دوم، صص 174- 160.
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}